شنيدن داستان در رشد فرزندانتان تاثير فراواني دارد . به همين علت بهتر است ازکودکي براي آن ها
يکي از داستان هاي کودکانه که به تربيت فرزندتان کمک مي کند داستان
حسن پسر قصه ي ما پسر تنبل و چاقي بود که از قضا کچل هم بود.
حسن ش زندگي مي کرد اصلا کاري انجام نمي داد، دراز ميکشيد کنار تنور، ميخورد و ميخوابيد
حتي براي خودش نميرفت آب بياره، مادرش رو صدا مي کرد
همه ي مردم شهر حسن رو هم به خاطر کچل بودنش هم به خاطر تنبلي مي شناختند
مادر حسن از تنبلي او ديگه خسته شده بود
خيلي فکرد کرد که براي اين مشکلش چکار کنه و يک روزي فکر خوب به ذهنش رسيد
صبح زود به بازار رفت و دو کيلو سيب سرخ و خوشمزه خريد و به خونه برگشت
سيب ها رو دونه دونه از لب تنور تا پشت در حياط به فاصله، چند قدمي گذاشت
حسن که کنار تنور خوابيده بود بيدار شد و ديد کمي اون طرف تر يه سيب قرمز خوشگل روي زمين افتاده
حسن که سيب خيلي دوست داشت دلش خواست که سيب رو بخوره
داد زد ننه حسن بيا اين سيب رو به من بده
درباره این سایت